در اینجا، به برخی از این افراد یا گروهها اشاره میکنیم.
1. راحتطلبان
راحتطلبی ریشه در خودپرستی دارد و خودخواهی، منشاء همه مفاسد است. لذتطلبی حالتی را در انسان ایجاد میکند که همه معیارهای اعتقادی و اخلاقی او را دگرگون میسازد.لذتطلب، دین را به گونهای توجیه میکند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیایش را در خطر نیاندازد. جمعی از مسلمانان «مکه» پیش از هجرت به «مدینه»، خدمت پیامبر(ص) رسیده ابراز میداشتند: موردآزار دشمنانیم، اگر اجازه دهی، با دشمنان میجنگیم.
پیامبر(ص) میفرمود: «اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید».
پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشی نسبی در آن شهر، پس از آنکه دستور جهاد نازل گشت، زبان به اعتراض گشودند که خدایا، چرا فرمان نبرد دادی و آن را مدتی به تأخیر نیانداختی. قرآن، ریشه ترس و وحشت آنان را راحتطلبی میشمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار میدهد.(2)
انقلاب جهانی امام زمان(عج)، بدون گذشتن از آتش و خون به پیروزی نمیرسد. در نبرد محرومان با مستکبران، برق تیغ بلا، ایمانها را به آزمایش درمیآورد. مؤمنان راستین، پیشاپیش به استقبال رفته و خود را برای بلایا آماده میکنند؛ ولی راحتطلبان با دستاویز قرار دادن مذهب، در پی توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار، بیش از همه چیز، در فکر زندگی خودند و انتظار را بیشتر در دعا و … میجویند.
راحتطلبان از برابرآیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستم، بیتفاوت میگذرند. اینگروه، نجات بشر و عمل به این گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور میدانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع میپندارند.
امام خمینی«ره» در طرز تفکر این گروه میگویند:
ترک امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزّمان
به رغم تمام آنچه درباره ی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه این دو در اسلام آمده، در دوره ی آخرالزمان علاوه بر ترک امر به معروف توسط جوانان و پیران و نیز خواری امر به معروف کننده، کار تا آنجا پیش می رود که مؤمن قدرت بر انکار و نهی ندارد؛ مگر در دل خویش و اگر کسی به حق تکلم نموده یا امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگری به سوی او برخیزد و او را نصیحت کند که این امر از تو برداشته شده است. (5) در دوره ی آخرالزمان این دو فریضه ی اسلامی به طور چشمگیری کنار گذاشته می شوند. علت این امر را می توان ناشی از ترس جانی، مالی، نیافتن شرایط مناسب و غربت اسلام و حق دانست. زیرا در این دوره، دین به همان غربت صدر اسلام بازگشته (6) و در میان مردمان، تنها نامی از دین و اسلام باقی می ماند و اساساً دین داری در میان آنان، امری خوار شمرده می شود. (7)
سلام دوستان،امروز میخوام درباره عمر و ابوبکر و ضربه هایی که به اسلام و پیامبر اسلام (ص) زدند،چند خطی بنویسم.
همه مسلمانان نا آگاه،چه شیعه و چه اهل سنت می گویند که عمر و ابوبکر جزء یاران نزدیک پیامبر (ص) بودند؛ولی دوستان این یار نزدیک بودن فقط از روی ظاهر بوده و پیامبر (ص) فقط آنها را از روی ظاهر یار نزدیک خود میدانست،وگرنه هیچ علاقه ای به آن ها نداشت به کنار،حتی در دل خود نیز به آنها لعنت می فرستاد.
شاید بپرسید: چرا پیامبر (ص) آنها را به ظاهر دوست داشت.
در ادامه مطلب می توانید دلیل این دوستی ظاهری را بخوانید.
دوستی پرسید اینقدر میگویند جریان انحرافی ....جریان انحرافی؛ ازکجا معلوم که این جریان واقعا انحرافی است؟ شاید این جریان درست می گویند و شاید مخالفان آنها واقعا انحرافی اند؟
ازاین شک و تردید ها بعضی وقت ها ممکن است درذهن دیگران پدید بیاید ولی واقع مسئله اینست که انحرافی نامیدن جریانی خاص دلیل می طلبد و ما تابع دلیلیم.
انحراف دینی شامل آن دسته افکار، عقاید و اعمال و مناسک می شود که با متون دینی ناسازگارباشد.آنچه باعث می شود یک جریان چه فکری و چه عملی انحرافی نامیده بشود عدول از موازین دینی است.
تازگی ندارد و از زمان حیات رسول الله بوده اند اشخاص و جریان هایی که تلاش کرده اند به نوعی یا از موازین دینی به سلیقه و اجتهاد شخصی خود عدول نموده یا پسند خود را برمتون دینی تحمیل بنمایند. قرآن صریحا تاکید می کند که راه درست و راه نادرست روشن شده است " قد تبین الرشد من الغی "(بقره-155) حق و باطل مشخص شده است لذا هرگونه اختلاف دردین ناشی از چشم بستن برحقایق روشن و داشتن انگیزه های روان شناسانه است که موجب می شود افراد حتی با داشتن اعتقادات دینی ، نتوانند پای بندی خود را نشان بدهند و التزام بورزند.طبق قران کریم انزال کتاب و ارسال رسل برای رفع اختلافات بوده است (نحل-14) ولی کسانی با اینکه علم به مبینات کتاب اسمانی داشته اند ازروی رقابت و ستم گری اختلاف درست کرده اند." فما اختلفوا الا من بعد ما جاء هم العلم بغیا بینهم" ( بقره 213 و نیز جاثیه 17) با این احوال خداوند ایمان آورده ها را به اذن خود هدایت می کند. " فهدی الله الذین امنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه " (بقره -213)
حجتيه اي کيست، چه مي گويد، و چه مي کند؟!
نه هرکس از مولايمان، امام زمانمان، واسطه فيض هستي، حضرت صاحب الزمان(عج)، که دم زد، حجتيه اي نيست!هر کس هم که با ترويج جريانات فکري انحرافي مانند وهابيت،بهائيت و مارکسيسم مبارزه کرد، انجمني نيست!راستي پس جرم انجمني ها چيست؟ مگر جز اين است که اينان به همين ويژگي ها و اقدامات مشهورند؟ آيا نگاهي بدبينانه درباره حجتيه اي ها وجود داشته و خطر آنان بزرگ نمايي شده است؟!آيا اين تفکر اصلاً خطري براي جريان اصيل اسلامي محسوب مي شود؟!راستي!آيا نبايد با جريانات وهابي و بهائي که دارند فکر جوانان شيعه را منحرف مي کنند مبارزه کرد و عليه آنان روشنگري نمود؟!عمده ما مذهبي ها، به دلايل مختلف تربيتي و فکري و تاريخي، از تشخيص رنگ هاي ظاهراً مشابه، عاجزيم و اين يعني خطر به دام فکر انجمني افتادن.آري!انجمن حجتيه اگر يک تشکيلات منسجم فعال نباشد -که هست -نمادي از يک نوع فکر مذهبي نسبتاً رايج است که بايد براي درمان آن فکري اساسي کرد.قبل از هرچيز بايد بدانيم که انجمني ها چه مي کردند و چه باوري داشتند و حال نيز چه مي کنند؟ خدا را چه ديدي شايد ما نيز انجمني بوديم!!
در معتبرترين کتب شيعي، بابي به نام المنع عن التوقيت يا کراهيه التوقيت بوده است. اصطلاح کراهت در عرف قدماي اماميه به معناي حرمت بوده است. در کتاب الغيبه نعماني، بابي به نام المنع عن التوقيت و درکتاب شريف کافي، باب کراهيه التوقيت به روايات در اين باره مي پردازد.
با خواندن اين روايات ، دريافت مي شود که لسان اين روايات بسيار محکم است و از توقيت شديداً نهي شده است.
1. من اخبرک عنا توقيتاً فلاتهابن ان تکذبه فانا لا نوقت لاحد وقتاً
2. ابي الله الا ان يخلف وقت الموقتين.
3. متي خروج القائم ؟ يا ابا محمد! انا اهل بيت لا نوقت و قد قال محمد صلي الله عليه و آله کذب الوقانون، يا ابا محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات
به موازات این واقعة مقدّس و فرخنده و با شکسته شدن سدها، آتش طمع بسیاری از دروغزنان و مدّعیان نیز تیز شد و کار و کاسبیشان داغ، چنانکه در گوشه گوشة این سرزمین بساط چیدند و به رهزنی دین و عقل و باور مردم، مشغول آمدند. مشاهدة این وضع، مؤسسة فرهنگی موعود را واداشت تا ضمن تدوین اوّلین «منشور راهبردی فرهنگ مهدویّت» در کشور و نقد و بررسی جریانات مدّعی و فرقهای، طیّ مقالهای اعلام کند:
در معتبرترين کتب شيعي، بابي به نام المنع عن التوقيت يا کراهيه التوقيت بوده است. اصطلاح کراهت در عرف قدماي اماميه به معناي حرمت بوده است. در کتاب الغيبه نعماني، بابي به نام المنع عن التوقيت و درکتاب شريف کافي، باب کراهيه التوقيت به روايات در اين باره مي پردازد.
با خواندن اين روايات ، دريافت مي شود که لسان اين روايات بسيار محکم است و از توقيت شديداً نهي شده است.
1. من اخبرک عنا توقيتاً فلاتهابن ان تکذبه فانا لا نوقت لاحد وقتاً
2. ابي الله الا ان يخلف وقت الموقتين.
3. متي خروج القائم ؟ يا ابا محمد! انا اهل بيت لا نوقت و قد قال محمد صلي الله عليه و آله کذب الوقانون، يا ابا محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات
برخي اطّلاعات حاكي از آن است كه در دهة نود ميلادي، قريب به شصت درصد از پرفروشترين آثار هاليوود با موضوع و محتواي آخرالزّمان ساخته شده است.
با اوجگيري فعّاليتهاي بنيادگرايان انجيلي در ايالات متّحدة آمريكا و به ويژه سالهاي نزديك به هزارة جديد، موضوع بلاياي طبيعي، ظهور مسيح و تأسيس حكومت هزار ساله كه سخت مورد توجّه اين مبلّغان افراطي بود، دست ماية اصلي فيلمسازان هاليوودي قرار گرفت.
ميلاد مرحله نخستينِ اسلام
هر مكتب و يا آموزه عقيدتي، به مقداري كه ظرفيت اصلاح مردم و ايجاد تحولات مثبت در جامعه را داشته باشد، به همان ميزان ميتواند زمينه سوء استفاده راهزنان و فرصت طلبان را داشته باشد. آموزههاي خاص تشيع، مانند انتظار، شهادت طلبي و موعودباوري هم از اين مقوله استثناء نيست؛ پيروان فرقه بابيه با استفاده از فضاي خاص سياسي و اجتماعي داخلي و خارجي كه در زمان بروز آن فرقه وجود داشت اين آموزهها را در جهت بسيج مردم در نفي اسلام و ايجاد بدعت در اعتقادات به كار گرفتند و با بهره گيري از عناوين، كار تشكيلاتي و برنامهريزي بلند مدت زمينه تشكيل فرقه ضاله بهائيت را هم ايجاد نمودند كه مورد بهرهبرداري استبداد و استعمار در تثبيت حاكميت آنها بر مردم قرار گرفت.
ما در اين مقاله در پي آنيم كه راهكارهاي سياسي پيروان و مدعيان بابيه را در جهت كسب قدرت با استفاد از ابزار فرهنگي و عقيدتي بررسي نموده و پيامدهاي آن را نيز تشريح نمائيم.
ظهور آخرين منجي عالم بشريت مهدي موعود(عج)، يكي از بارزترين و بديهي ترين مسايل اسلامي و مورد تاييد تمامي مسلمانان
بويژه شيعيان است و تمامي فرق اسلامي اين آيات و روايات و مفاد آنها را به گونه اي دركتابهاي حديثي و كلامي و تفسيري و احيانا رجالي و تاريخي خود متعرض شده و درباره آن به شكلهاي مختلف سخن گفته اند. در عين حال، اين مسأله بديهي همچون هر مسأله ديگر گاه مورد سوء استفاده افراد يا گروه هاي مختلف قرار گرفته و اهداف و اغراض خاصي از اين عمل دنبال مي شود. با وجود اين، سوء استفاده ها به اصل و اصالت اين حقايق خدشه وارد نمي سازد. اين مسأله مهم از همان زمان ائمه اطهار ( ع ) مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد قاطع آنان، مواجه شد. اين روند انحرافي در عصر غيبت صغري بويژه پس از آن، به اشكال دروغين سفارت و نيابت خاصه امام عصر (عج) تجلي مي نمود، كه مورد تكذيب آن حضرت و هشدار ايشان قرار مي گرفت.
در اين مجال، مي كوشيم تنها به بخشي از آنچه در اين وادي واقع شد و مسلمانان هنوز از پيامدهاي ناگوار آن رنج مي برند، اشاره كنيم.
ظهور آخرين منجي عالم بشريت مهدي موعود(عج)، يكي از بارزترين و بديهي ترين مسايل اسلامي و مورد تاييد تمامي مسلمانان
بويژه شيعيان است و تمامي فرق اسلامي اين آيات و روايات و مفاد آنها را به گونه اي دركتابهاي حديثي و كلامي و تفسيري و احيانا رجالي و تاريخي خود متعرض شده و درباره آن به شكلهاي مختلف سخن گفته اند. در عين حال، اين مسأله بديهي همچون هر مسأله ديگر گاه مورد سوء استفاده افراد يا گروه هاي مختلف قرار گرفته و اهداف و اغراض خاصي از اين عمل دنبال مي شود. با وجود اين، سوء استفاده ها به اصل و اصالت اين حقايق خدشه وارد نمي سازد. اين مسأله مهم از همان زمان ائمه اطهار ( ع ) مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد قاطع آنان، مواجه شد. اين روند انحرافي در عصر غيبت صغري بويژه پس از آن، به اشكال دروغين سفارت و نيابت خاصه امام عصر (عج) تجلي مي نمود، كه مورد تكذيب آن حضرت و هشدار ايشان قرار مي گرفت.
در اين مجال، مي كوشيم تنها به بخشي از آنچه در اين وادي واقع شد و مسلمانان هنوز از پيامدهاي ناگوار آن رنج مي برند، اشاره كنيم.