در اینجا، به برخی از این افراد یا گروهها اشاره میکنیم.
1. راحتطلبان
راحتطلبی ریشه در خودپرستی دارد و خودخواهی، منشاء همه مفاسد است. لذتطلبی حالتی را در انسان ایجاد میکند که همه معیارهای اعتقادی و اخلاقی او را دگرگون میسازد.لذتطلب، دین را به گونهای توجیه میکند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیایش را در خطر نیاندازد. جمعی از مسلمانان «مکه» پیش از هجرت به «مدینه»، خدمت پیامبر(ص) رسیده ابراز میداشتند: موردآزار دشمنانیم، اگر اجازه دهی، با دشمنان میجنگیم.
پیامبر(ص) میفرمود: «اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید».
پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشی نسبی در آن شهر، پس از آنکه دستور جهاد نازل گشت، زبان به اعتراض گشودند که خدایا، چرا فرمان نبرد دادی و آن را مدتی به تأخیر نیانداختی. قرآن، ریشه ترس و وحشت آنان را راحتطلبی میشمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار میدهد.(2)
انقلاب جهانی امام زمان(عج)، بدون گذشتن از آتش و خون به پیروزی نمیرسد. در نبرد محرومان با مستکبران، برق تیغ بلا، ایمانها را به آزمایش درمیآورد. مؤمنان راستین، پیشاپیش به استقبال رفته و خود را برای بلایا آماده میکنند؛ ولی راحتطلبان با دستاویز قرار دادن مذهب، در پی توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار، بیش از همه چیز، در فکر زندگی خودند و انتظار را بیشتر در دعا و … میجویند.
راحتطلبان از برابرآیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستم، بیتفاوت میگذرند. اینگروه، نجات بشر و عمل به این گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور میدانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع میپندارند.
امام خمینی«ره» در طرز تفکر این گروه میگویند:
ترک امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزّمان
به رغم تمام آنچه درباره ی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه این دو در اسلام آمده، در دوره ی آخرالزمان علاوه بر ترک امر به معروف توسط جوانان و پیران و نیز خواری امر به معروف کننده، کار تا آنجا پیش می رود که مؤمن قدرت بر انکار و نهی ندارد؛ مگر در دل خویش و اگر کسی به حق تکلم نموده یا امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگری به سوی او برخیزد و او را نصیحت کند که این امر از تو برداشته شده است. (5) در دوره ی آخرالزمان این دو فریضه ی اسلامی به طور چشمگیری کنار گذاشته می شوند. علت این امر را می توان ناشی از ترس جانی، مالی، نیافتن شرایط مناسب و غربت اسلام و حق دانست. زیرا در این دوره، دین به همان غربت صدر اسلام بازگشته (6) و در میان مردمان، تنها نامی از دین و اسلام باقی می ماند و اساساً دین داری در میان آنان، امری خوار شمرده می شود. (7)
سلام دوستان
شرمنده همه شما دوستان عزیز هستم؛به خاطر غیبت طولانی ام.
یه چند وقتی نبودم،گرفتاری داشتم.
به هر حال سعی می کنم از این به بعد زود به زود آپدیت کنم.
دوستی پرسید اینقدر میگویند جریان انحرافی ....جریان انحرافی؛ ازکجا معلوم که این جریان واقعا انحرافی است؟ شاید این جریان درست می گویند و شاید مخالفان آنها واقعا انحرافی اند؟
ازاین شک و تردید ها بعضی وقت ها ممکن است درذهن دیگران پدید بیاید ولی واقع مسئله اینست که انحرافی نامیدن جریانی خاص دلیل می طلبد و ما تابع دلیلیم.
انحراف دینی شامل آن دسته افکار، عقاید و اعمال و مناسک می شود که با متون دینی ناسازگارباشد.آنچه باعث می شود یک جریان چه فکری و چه عملی انحرافی نامیده بشود عدول از موازین دینی است.
تازگی ندارد و از زمان حیات رسول الله بوده اند اشخاص و جریان هایی که تلاش کرده اند به نوعی یا از موازین دینی به سلیقه و اجتهاد شخصی خود عدول نموده یا پسند خود را برمتون دینی تحمیل بنمایند. قرآن صریحا تاکید می کند که راه درست و راه نادرست روشن شده است " قد تبین الرشد من الغی "(بقره-155) حق و باطل مشخص شده است لذا هرگونه اختلاف دردین ناشی از چشم بستن برحقایق روشن و داشتن انگیزه های روان شناسانه است که موجب می شود افراد حتی با داشتن اعتقادات دینی ، نتوانند پای بندی خود را نشان بدهند و التزام بورزند.طبق قران کریم انزال کتاب و ارسال رسل برای رفع اختلافات بوده است (نحل-14) ولی کسانی با اینکه علم به مبینات کتاب اسمانی داشته اند ازروی رقابت و ستم گری اختلاف درست کرده اند." فما اختلفوا الا من بعد ما جاء هم العلم بغیا بینهم" ( بقره 213 و نیز جاثیه 17) با این احوال خداوند ایمان آورده ها را به اذن خود هدایت می کند. " فهدی الله الذین امنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه " (بقره -213)
حجتيه اي کيست، چه مي گويد، و چه مي کند؟!
نه هرکس از مولايمان، امام زمانمان، واسطه فيض هستي، حضرت صاحب الزمان(عج)، که دم زد، حجتيه اي نيست!هر کس هم که با ترويج جريانات فکري انحرافي مانند وهابيت،بهائيت و مارکسيسم مبارزه کرد، انجمني نيست!راستي پس جرم انجمني ها چيست؟ مگر جز اين است که اينان به همين ويژگي ها و اقدامات مشهورند؟ آيا نگاهي بدبينانه درباره حجتيه اي ها وجود داشته و خطر آنان بزرگ نمايي شده است؟!آيا اين تفکر اصلاً خطري براي جريان اصيل اسلامي محسوب مي شود؟!راستي!آيا نبايد با جريانات وهابي و بهائي که دارند فکر جوانان شيعه را منحرف مي کنند مبارزه کرد و عليه آنان روشنگري نمود؟!عمده ما مذهبي ها، به دلايل مختلف تربيتي و فکري و تاريخي، از تشخيص رنگ هاي ظاهراً مشابه، عاجزيم و اين يعني خطر به دام فکر انجمني افتادن.آري!انجمن حجتيه اگر يک تشکيلات منسجم فعال نباشد -که هست -نمادي از يک نوع فکر مذهبي نسبتاً رايج است که بايد براي درمان آن فکري اساسي کرد.قبل از هرچيز بايد بدانيم که انجمني ها چه مي کردند و چه باوري داشتند و حال نيز چه مي کنند؟ خدا را چه ديدي شايد ما نيز انجمني بوديم!!
در معتبرترين کتب شيعي، بابي به نام المنع عن التوقيت يا کراهيه التوقيت بوده است. اصطلاح کراهت در عرف قدماي اماميه به معناي حرمت بوده است. در کتاب الغيبه نعماني، بابي به نام المنع عن التوقيت و درکتاب شريف کافي، باب کراهيه التوقيت به روايات در اين باره مي پردازد.
با خواندن اين روايات ، دريافت مي شود که لسان اين روايات بسيار محکم است و از توقيت شديداً نهي شده است.
1. من اخبرک عنا توقيتاً فلاتهابن ان تکذبه فانا لا نوقت لاحد وقتاً
2. ابي الله الا ان يخلف وقت الموقتين.
3. متي خروج القائم ؟ يا ابا محمد! انا اهل بيت لا نوقت و قد قال محمد صلي الله عليه و آله کذب الوقانون، يا ابا محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات
به موازات این واقعة مقدّس و فرخنده و با شکسته شدن سدها، آتش طمع بسیاری از دروغزنان و مدّعیان نیز تیز شد و کار و کاسبیشان داغ، چنانکه در گوشه گوشة این سرزمین بساط چیدند و به رهزنی دین و عقل و باور مردم، مشغول آمدند. مشاهدة این وضع، مؤسسة فرهنگی موعود را واداشت تا ضمن تدوین اوّلین «منشور راهبردی فرهنگ مهدویّت» در کشور و نقد و بررسی جریانات مدّعی و فرقهای، طیّ مقالهای اعلام کند:
آيا امام زمان (عج) همه کافران و مشرکان را گردن مي زند؟
معمولاً نقاشي هايي هم که از امام زمان (عج) کشيده مي شود، تصوير مردي است که روي اسب نشسته و شمشير خود را بلند کرده و آماده دادن دستور نبرد است، آيا واقعاً اين گونه است؟
قيامي فکري و فرهنگي
حتي اگر ظهور امام زمان (عج) را در همين سال ها در نظر بگيريم، چگونه مي توان تصور کرد که بدون کار فکري و فرهنگي و روشن کردن حقيقت براي مردم، جمعيتي چند ميلياردي حاضر به پذيرش تفکر و عقيده ما شوند و دست از دين و آيين و عقايد و باورهاي خود بردارند يا چگونه مي توان اين جمعيت عظيم را به زور همراه کرد؟
اين كه چه علل و عواملي باعث دگرگوني هاي اجتماعي است، سؤال اصلي و محوري اين
نوشتار را تشكيل مي دهد و با توجه به بضاعت علمي و منابع موجود به آن پاسخ داده
خواهد شد.
فرضيه اي كه در صدد بررسي آن هستيم اين است كه محتواي باطني انسان
(انديشه، عقيده و ايدئولوژي) بويژه فطرت كمال جويي و تجدد خواهي انسان علت اكثر
دگرگوني هاي اجتماعي است. اين فرضيه با توجه به اين اصل بررسي مي شود كه فرد و
جامعه هر دو اصيل اند. و به تعبيري ديگر اين "انسان" است كه اصالت دارد، به عنوان
يك موجود با شعور، آگاه، دين خواه و عقل گرا با فطرتي كه طالب كمال و تعالي است.
علل و عوامل دگرگوني اجتماعي
1. خون و نژاد
طبق اين نظريه، عامل اساسي پيش برنده تاريخ، نژادها هستند; زيرابعضي نژادها و خون ها استعداد فرهنگ آفريني و تمدن گستري دارند و برخي ديگر خير. بعضي مي توانند علم و صنعت و اخلاق توليد كنند و گروهي صرفاً مصرف كننده اند.مقدمه
بايد مسلمانان ، هشيار و بيدار باشند و فراموش نكنند و بدانند كه انگيزه غيبت آن حضرت چه بوده و فوائد آن چيست ؟انتظار يعنى چه ؟
ياران خاص مهدى (علیه السلام) بايد داراى چه ويژگيهايى و شرايطى باشند؟
امكانات دنياى اسلام بسيار وسيع است و با به كارگيرى صحيح آن مى توان به حكومت جهانى رسيد.
براى تحقق چنين طرحى نياز به برنامه ريزى جامع و جهاد و مبارزه خستگى ناپذير و پى گير و هشيارى است .
هدف ، مشخص است نه كور، بنابراين ، اين گامها به سوى روشنايى برداشته مى شود.
توجه به اماكن مقدسه و شهرهاى با اهميت و صدور انقلاب به اين سرزمينها و بالاخره آمادگى فرهنگى و اقتصادى و رزمى و تشكيل ارتشهاى ميليونى و راه اندازى نهضتهاى جهانى در همه سرزمينها همچون صدر اسلام ، كه هر فرد مسلمان يك سرباز جانباز حكومت اسلامى باشد.
اتحاد و برادرى و رعايت حقوق همديگر مسلمانان در تمام زمينه ها، با توجه به اينكه توحيد و نفى شرك مطلق و همچنين تقوى و پاكى و خلوص در اين امور كه سنگ اول اين ساختمان عظيم را تشكيل مى دهد بايد از مهمترين برنامه ها باشد.
علماى اخلاق مى گويند:
مراحل تكامل ، چهار پايه دارد: 1- كشف و شناخت 2- استخراج و عمل 3- فردسازى 4- جامعه سازى .
به راستى كه درست گفته اند، اگر اين مراحل به طور صحيح طى شود، آن وقت است كه ما در مسير انتظار هستيم .
خلاصه و جمع بندى كتاب در يك كلمه ، آمادگى و تلاش پى گير در تمام ابعاد اسلامى است ، توجه به تاريخ اسلام و معانى آيات قرآن و روايات معصومين عليه السلام ما را در اين جهت كمك بسزايى مى كند، چنانكه گفتيم : مهمترين هدف امام قائم (علیه السلام) پس از ظهور، تهذيب و تكميل نفوس است كه در پرتو آن ساير امتيازات نيز به دست خواهد آمد.
الگو پذيري
آيا جز اين است که منتظري که در طلب زيباترين پديده عالم است خود را به خوبي ها مي آرايد و از زشتي ها و رذائل اخلاقي دور مي کند و در مسير انتظار همواره مراقب افکار واعمال خويش است ؟وگرنه افتادن به دام بدي ها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زيادتر خواهد کرد و اين حقيقتي است که در بيان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است :«هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهاي ايشان که به ما مي رسد. اعمالي که خوشايند نيست واز شيعيان انتظار نداريم.(6)
پاسخي به ابهامات جوانان درباره ي امام عصر(عج) در گفت و گو با مرجع عاليقدر حضرت
آيت الله ناصر مکارم شيرازي.
... عصر يک روز پاييزي، آسمان ابري و هوا باراني
است. شهر قم و صداي تق تق قطره هاي باران که روي شيشه بخار گرفته ي ماشين مي خورد.
مدتّي بعد، در حضور جمع کوچکي از خواهران دانش آموز مي نشينيم و چشم بر در، منتظر
آيت الله مکارم شيرازي مي مانيم. لحظاتي مي گذرد تا اينکه ايشان به صميميّت باران
مي آيد. با چهره اي مهتابي و روشن و محاسن سفيد و ابريشم گون؛ و با خود بوي گل ياس
را مي آورد و ما را ميهمان رؤيايي
پرسش: منظور از مهدويت چيست؟
الف) تعريف مهدويت در لغت
کاربرد ديگر مهدويت به صورت نسبت و صفت منسوب است. در اين حالت، «ي» آخر آن، مصدري نيست بلکه «يا»ي نسبت است و «ت» هم، تاي تأنيث است که به صورت وصفي براي موصوف محذوف به کار مي رود يعني طريقه مهدويه يا نسبت مهدويه. بنابراين صفاتي نظير حسنه، سيئه و خطيئه، صفاتي است که موصوفش محذوف يا فراموش شده است.
حضور حضرت حجّت(ع) چه سودي براي جهان هستي دارد؟
براي پاسخ به اين پرسش ذكر چند مطلب ضرورت دارد:
1. انسان، طبق فرمودة قرآن كريم به سوي خداي سبحان در حركت است و پايان سفرش ملاقات با خداست: «يا أيّها الإنسان إنّك كادحٌ إلي ربّك كدحاً فملاقيه؛1 اي انسان حقّاً كه تو به سوي پروردگار خود به سختي در تلاشي و او را ملاقات خواهي كرد.»
بشر براي رسيدن به اين هدف، به دو محور اصلي مُلكي (ظاهري) و ملكوتي (باطني) نياز دارد. انسان در محور مُلكي و ظاهري به رهبري نيازمند است كه همان موضوع امامت، يعني ادارة جامعه و كشورداري و رهبري نظام است. محور دوم كه بسيار مهمتر از اوّلي است و تكيهگاه آن به شمار ميرود، رهبري باطني و ملكوتي است. اين سير، سيري عمودي و طولي است كه صيرورت نيز خوانده ميشود؛ يعني انسان در درون خود سفري با مراتب و منازل متعدّد دارد و براي پيمودن اين منازل، نيازمند رهبري انكارناپذير است. سير يعني حركتي (ظاهري) كه در همة اجرام زميني و آسماني وجود دارد؛ امّا صيرورت؛ يعني تحوّل و شدن و از نوعي به نوعي ديگر و از منزلتي به منزلت ديگر؛ يعني تكامل يافتن.
آيا قبل از ظهور حضرت مهدي دو سوم مردم جهان كشته مي شوند ؟
پاسخ:
شبهه: چگونه مهدى منتظر در آخر الزمان مى
تواند مردگان را زنده كند، و مؤمنين را عزيز بدارد و فاسقين را عذاب نمايد؟ و اصولا
آيا اعتقاد به رجعت پشتوانه علمى دارد در حاليكه جزء اعتقادات مسلمين نمى باشد، چرا
كه عقلا ممكن نيست و دليل بر آن نداريم .
جواب اجمالى:
و رجعت هم به معناى زنده شدن بعضى انسانها در دنيا، در موقع ظهور امام زمان عج ، از روايات و بعضى آيات استفاده مى شود، و طبق سخنان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله اين امر در امت اسلامى نيز همانند امتهاى گذشته به وقوع خواهد پيوست .
مساله رجعت ارتباطى با زنده كردن مردگان توسط امام زمان عج ندارد و شيعيان زنده كردن اموات را به خداوند نسبت مى دهند نه به امام زمان عج
يكي از پرسش هاي مهم و البته جذاب ، براي بسياري از افراد اين است كه آيا امام زمان (عج) ازدواج كردند و فرزنداني دارند يا خير؟
جواب اين پرسش نتيجه خاصي ندارد و درد كسي را دوا نمي كند ، اما از نظر كنجكاوي هاي معمول دوران نوجواني ، براي خيلي از افراد مهم است و دوست دارند بدانند آيا از نظر ديني دليلي وجود دارد كه ثابت كند امام زمان (عج) ازدواج كردند يا خير و اگر ازدواج كردند ، خانواده ايشان كجا زندگي مي كنند و آيا آن ها هم عمري طولاني دارند؟
نمي توان به اين سؤال پاسخي قطعي داد و گفت : آن حضرت ازدواج كردند و فرزنداني دارند يا ازدواج نكردند ، زيرا وضعيت آن حضرت وضعيتي خاص و استثنايي است و ممكن است اين وضعيت ويژه ، زندگي خاصي را نيز بطلبد و ايشان مأمور به انجام اين سنت نبوي نباشند.
نامه ي اعمال ما مي رود پيش امام زمان ـ سلام الله عليه ـ هفته اي دو دفعه، به حسب روايت. من مي ترسم که ماي که ادعاي اين را داريم که تبع اين بزرگوار هستيم، شيعه ي اين بزرگوار هستيم، اگر نامه ي اعمال را ببيند ـ و مي بيند، تحت مراقبت خداست ـ نغوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر يک فرزندتان خلاف بکند، شما شرمنده ايد. اگر اين نوکر شما خلاف بکند، شما شرمنده ايد. در جامعه آدم شرمنده مي شود که پسرش اين کار را کرده يا نوکرش اين کار را کرده، يا اتباعش اين کار را کرده. من خوف اين را دارم که کاري ما بکنيم که امام زمان ـ سلام الله عليه ـ پيش خدا شرمنده بشود. اينها شيعه هاي تو هستند دارند اين کار را مي کنند! نکنيد. يک وقت نکند، يک وقت خداي نخواسته يک کاري از ماها صادر بشود که وقتي نوشته برود، نوشته هايي که ملائکه الله که مراقب ما هستند، «رقيب» (1) هستند ـ هر انساني رقيب دارد و مراقبت مي شود. ذره هايي که بر قلبهاي شما مي گذرد رقيب دارد. چشم ما رقيب دارد. گوش ما رقيب دارد. زبان ما رقيب دارد. قلب ما رقيب دارد. کساني که مراقبت مي کنند اينها را ـ نکند که خداي نخواسته از من و شما و ساير دوستان ما و ساير دوستان امام زمان ـ سلام الله عليه ـ يک وقت چيزي صادر بشود که موجب افسردگي امام زمان ـ سلام الله عليه ـ بشود. مراقبت کنيد از خودتان. پاسداري کنيد از خودتان. اگر بخواهيد اين پاسداري شما در دفتري که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همان طور که آنها پاسداري مي کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداري کنيد، تا ثبت بشود آنجا.
اسحاق بن يعقوب، يکي از ياران و وکيلان امام، دربار تکليف شيعيان در غيبت کبرا از امام پرسيد و امام در توقيعي چنين پاسخ داد: «... در پيش آمدهايي که [براي شما] رخ مي دهد، بايد به راويان اخبار ما (دانشمندان علوم ديني) رجوع کنيد. ايشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».(1)
در معتبرترين کتب شيعي، بابي به نام المنع عن التوقيت يا کراهيه التوقيت بوده است. اصطلاح کراهت در عرف قدماي اماميه به معناي حرمت بوده است. در کتاب الغيبه نعماني، بابي به نام المنع عن التوقيت و درکتاب شريف کافي، باب کراهيه التوقيت به روايات در اين باره مي پردازد.
با خواندن اين روايات ، دريافت مي شود که لسان اين روايات بسيار محکم است و از توقيت شديداً نهي شده است.
1. من اخبرک عنا توقيتاً فلاتهابن ان تکذبه فانا لا نوقت لاحد وقتاً
2. ابي الله الا ان يخلف وقت الموقتين.
3. متي خروج القائم ؟ يا ابا محمد! انا اهل بيت لا نوقت و قد قال محمد صلي الله عليه و آله کذب الوقانون، يا ابا محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات
برخي اطّلاعات حاكي از آن است كه در دهة نود ميلادي، قريب به شصت درصد از پرفروشترين آثار هاليوود با موضوع و محتواي آخرالزّمان ساخته شده است.
با اوجگيري فعّاليتهاي بنيادگرايان انجيلي در ايالات متّحدة آمريكا و به ويژه سالهاي نزديك به هزارة جديد، موضوع بلاياي طبيعي، ظهور مسيح و تأسيس حكومت هزار ساله كه سخت مورد توجّه اين مبلّغان افراطي بود، دست ماية اصلي فيلمسازان هاليوودي قرار گرفت.
ميلاد مرحله نخستينِ اسلام
هر مكتب و يا آموزه عقيدتي، به مقداري كه ظرفيت اصلاح مردم و ايجاد تحولات مثبت در جامعه را داشته باشد، به همان ميزان ميتواند زمينه سوء استفاده راهزنان و فرصت طلبان را داشته باشد. آموزههاي خاص تشيع، مانند انتظار، شهادت طلبي و موعودباوري هم از اين مقوله استثناء نيست؛ پيروان فرقه بابيه با استفاده از فضاي خاص سياسي و اجتماعي داخلي و خارجي كه در زمان بروز آن فرقه وجود داشت اين آموزهها را در جهت بسيج مردم در نفي اسلام و ايجاد بدعت در اعتقادات به كار گرفتند و با بهره گيري از عناوين، كار تشكيلاتي و برنامهريزي بلند مدت زمينه تشكيل فرقه ضاله بهائيت را هم ايجاد نمودند كه مورد بهرهبرداري استبداد و استعمار در تثبيت حاكميت آنها بر مردم قرار گرفت.
ما در اين مقاله در پي آنيم كه راهكارهاي سياسي پيروان و مدعيان بابيه را در جهت كسب قدرت با استفاد از ابزار فرهنگي و عقيدتي بررسي نموده و پيامدهاي آن را نيز تشريح نمائيم.
ظهور آخرين منجي عالم بشريت مهدي موعود(عج)، يكي از بارزترين و بديهي ترين مسايل اسلامي و مورد تاييد تمامي مسلمانان
بويژه شيعيان است و تمامي فرق اسلامي اين آيات و روايات و مفاد آنها را به گونه اي دركتابهاي حديثي و كلامي و تفسيري و احيانا رجالي و تاريخي خود متعرض شده و درباره آن به شكلهاي مختلف سخن گفته اند. در عين حال، اين مسأله بديهي همچون هر مسأله ديگر گاه مورد سوء استفاده افراد يا گروه هاي مختلف قرار گرفته و اهداف و اغراض خاصي از اين عمل دنبال مي شود. با وجود اين، سوء استفاده ها به اصل و اصالت اين حقايق خدشه وارد نمي سازد. اين مسأله مهم از همان زمان ائمه اطهار ( ع ) مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد قاطع آنان، مواجه شد. اين روند انحرافي در عصر غيبت صغري بويژه پس از آن، به اشكال دروغين سفارت و نيابت خاصه امام عصر (عج) تجلي مي نمود، كه مورد تكذيب آن حضرت و هشدار ايشان قرار مي گرفت.
در اين مجال، مي كوشيم تنها به بخشي از آنچه در اين وادي واقع شد و مسلمانان هنوز از پيامدهاي ناگوار آن رنج مي برند، اشاره كنيم.
ظهور آخرين منجي عالم بشريت مهدي موعود(عج)، يكي از بارزترين و بديهي ترين مسايل اسلامي و مورد تاييد تمامي مسلمانان
بويژه شيعيان است و تمامي فرق اسلامي اين آيات و روايات و مفاد آنها را به گونه اي دركتابهاي حديثي و كلامي و تفسيري و احيانا رجالي و تاريخي خود متعرض شده و درباره آن به شكلهاي مختلف سخن گفته اند. در عين حال، اين مسأله بديهي همچون هر مسأله ديگر گاه مورد سوء استفاده افراد يا گروه هاي مختلف قرار گرفته و اهداف و اغراض خاصي از اين عمل دنبال مي شود. با وجود اين، سوء استفاده ها به اصل و اصالت اين حقايق خدشه وارد نمي سازد. اين مسأله مهم از همان زمان ائمه اطهار ( ع ) مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد قاطع آنان، مواجه شد. اين روند انحرافي در عصر غيبت صغري بويژه پس از آن، به اشكال دروغين سفارت و نيابت خاصه امام عصر (عج) تجلي مي نمود، كه مورد تكذيب آن حضرت و هشدار ايشان قرار مي گرفت.
در اين مجال، مي كوشيم تنها به بخشي از آنچه در اين وادي واقع شد و مسلمانان هنوز از پيامدهاي ناگوار آن رنج مي برند، اشاره كنيم.
رويکرد نهادين (ظاهري):عده کثيري به دليل بي رنج و زحمت بودن آن اين رويکرد را انتخاب کرده اند(فاسقين و منافقين جزءاين گروه اند).
رويکرد يقين، اخلاص و شهادت: به دليل اينکه انسان بايد همه دارايي خود را دراين راه بگذارد اين عده بسيار اندک اند.(ياران امام زمان جزءاين گروه اند)چرا باوجود تعدادزيادي منتظر ظهور، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)قيام نميکند؟ زيرا آن تعدادي که به رويکرد اول توجه دارند غالب اند.در قرآن 330 بار کلمه قل آمده است که همه حاکي از هشدارهاي تکان دهنده است. يکي از اين هشدارها آيه 100 سوره مائده است (بگو پليد و پاکيزه يکسان نيست هرچند کثرت پليد تو را به شگفت آورد). يعني گاه کثرت افرادي که در مسيري، اخلاص ندارد خيلي زياد است ولي با اين کثرت نمي شود دين را حاکم کرد.اين يک حقيقت است. بايد شناخت که آيا ما جزء اين دسته هستيم يا نه؟در تفسير آيات سوره آل عمران علامه طباطبايي حکايتي را ذکر مي کند:« زماني که يهوديان در اورشليم به ضعف و متلاشي شدن دچار شدند به کتاب شان تورات پرداختند. با اين توجه ديدند در تورات اشاره شده که پيامبر آخرالزمان قراراست در محلي بين «کوه احد» و «اير» ظهور کند و حکومت صالحان را پايه ريزي خواهد کرد. بعضي از قبيله هاي اورشليم از سرزمين شان حرکت کردند و به سرزمين شامات منطقه حجاز، شهري به نام يثرب آمدند وآنجا ماندگار شدند و دائم به مردم يثرب اين وعده را مي دادند که به زودي پيامبري ظهور خواهد کرد و مشرکين را نابود خواهد کرد و آنها غالب خواهند شد و دائماً منتظر ظهور پيامبر بودند. سالياني سپري شد و در طي اين سالها آنها تغيير کردند و در منطقه فدک، خيبر،بني قريظه و بني نظير براي خودشان مال وامکانات به دست آوردند. وقتي پيامبر به مدينه هجرت کرد، خطبه اي براي مردم يثرب خواند و همه را دعوت کرد اما يک دسته از کساني که با پيامبر مخالفت کردند همين يهوديان منتظر بودند، همين کساني که به رويکرد عميق و دروني دين نرسيده بودند و دنيازدگي در وجودشان رسوخ پيدا کرده بود.»
ياران واقعي امام زمان چه کساني هستند؟ کساني همانند عمار ياسر، خباب بن ارس،حبيب بن مظاهر و... حقيقت ياران امام زمان در ايمان آنها نهفته است و در قرآن از صفات مومنين زياد ياد شده است.بايد حقيقت ايمان را شناخت.
ناگهان پيامبر آهي کشيد و گفت:« چه قدر دوست دارم برادرانم را ببينم!»
اصحاب تعجب کرده اند، انتظارش را نداشتند. يکي از بين جمعيت پرسيد:« يا رسول الله! مگر ما برادران شما نيستيم؟»
همه ديدند که حضرت محمد (ص) سرش را تکان داد و گفت:« چرا، چرا شما هم برادران من هستيد، اما من دوست دارم آن برادران و دوستاني را ببينم که من و فرزندان مرا نديده اند؛ اما به ما ايمان دارد آن ها منتظر فرزند من مهدي (عج) مي مانند. آن ها مانند نور روشن در شب تاريک هستند.»
اصحاب فهميدند که مردم زمانه ي حضرت مهدي (عج) چه قدر انسان هاي خوبي هستند و با آن که امام خود را نمي بينند او را دوست دارد. برايش دعا مي کنند. نگران سلامتي اش هستند و حتي در روز تولدش بهترين و زيباترين جشن تولد دنيا را مي گيرند.
پيامبر (ص) هنوز هم منتظران را دوست دارد و از ميان باغ هاي سرسبز بهشت به آن ها لبخند مي زند. منتظران کوچک حضرت مهدي (عج) هر سال نيمه شعبان خنده ي شور و شوق به مهرباني ترين پيامبر دنيا حضرت محمد (ص) هديه مي کنند.
محمدحسين ساماني که 9 ساله است در دبستان شهيد اکبرزاده شهر بابل درس مي خواند او هم يکي از منتظران کوچک است که در روزهاي جشن ولادت امام زمان (عج) همراه پدر و مادرش به هيئت مي رود و با دوستانش براي شادي اين روز زيبا و نوراني تلاش مي کند.
خوشا به حال شيعيان مهدي (عج)
«آمادگي براي ظهور مستلزم انتظاري خوب و شايسته است.»
1. شناخت: يكي از ويژگي هاي منتظر ، شناخت و معرفت به امام زمان است نه فقط يادگيري نام ها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت ؛ بلكه معرفت داشتن به ويژگي ها و ابعاد وجودي حضرت و انديشيدن در كلمات و اوامر حضرت و تأمل در حكمت نام ها و نشانه ها و علائم ظهور و شگفتي ولادت و حيات او ، همچنين دانستن سبب و حكمت غيبت پر رمز و راز حضرت كه به يقين وقتي انسان معرفت به اين موارد پيدا كرده و اهداف و آرمان هاي او را فهميد خود را براي عملي كردن اهداف امام زمان آماده مي سازد و خشنودي او را به خشنودي خودش ترجيح مي دهد و سعي مي كند سرباز خوبي براي آن حضرت باشد.
از رسول اكرم (ص) حكايت شده:
«من مات و هو لا يعرف امامَهُ ماتَ ميتة جاهلية» ؛
«كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»
سبک زندگي انسان منتظر چگونه است؟
موارد متفاوت و متنوعي مي توانند به عنوان هدف زندگي انسان انتخاب شوند و به برنامه ها وطرح بندي هاي او براي زندگي جهت دهند.کسب ثروت، رسيدن به لذت، تجربه شرايط و موقعيت هاي خاص و غير معمول، موفقيت شغلي و تحصيلي و کسب شهرت، نمونه هايي از اين اهداف به شمار مي روند.با اين وجود، آنچه باعث مي شود هدف هاي انسان ها براي زندگي متفاوت باشد و افراد، هدفهاي مختلفي را براي زندگي خود برگزينند و راه هاي گوناگوني را براي رسيدن به اين اهداف را در پيش گيرند، سطح شناخت و نوع بينش آنها به زندگي است.همچنان که نمي توان از يک آدم معمولي اما با سطح درآمد پايين انتظار داشت که از خير ثروت بگذرد، تلاش براي قانع کردن يک عالم که به کار اقتصادي روي آورد و از فعاليت علمي خود فاصله بگيرد بي ثمر خواهد ماند.
اسحاق بن يعقوب، يکي از ياران و وکيلان امام، دربار تکليف شيعيان در غيبت کبرا از امام پرسيد و امام در توقيعي چنين پاسخ داد: «... در پيش آمدهايي که [براي شما] رخ مي دهد، بايد به راويان اخبار ما (دانشمندان علوم ديني) رجوع کنيد. ايشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».(1)
مقدمه
چكيده
1. اين تحقيق در چهار فصل تدوين گرديده است .
2.فصل اول با عنوان غيبت، بمعناي لغوي غيبت و اقسام غيبت مي پردازد و در ضمن دو اصطلاح پركاربرد در فرهنگ مهدويت را توضيح مي دهد .
3. فصل دوم با عنوان آثار تربيتي غيبت در آيات و روايات به بررسي آيات و رواياتي كه راجع به بحث غيبت هست مي باشد .
4. فصل سوم باعنوان چرا غيبت مسئله اي را مطرح نموده است كه شايدسئوال خيلي از دوستداران حضرت ولي عصر(عليه السلام) مي باشدكه علت غيبت حضرت ولي عصر چيست ؟واينكه آيا غيبت سبقه تاريخي داشته است ؟
5.فصل سوم نظري بر علل سياسي - اجتماعي و علل طولاني شدن غيبت نيز دارد .
6. فصل چهارم با عنوان آثار تربيتي فرهنگ انتظار در زمان غيبت نظري دقيق به بحث انتظار دارد .
كليد واژه : 1.معاني غيبت 2. نوّاب حضرت وليعصر (عليه السلام ) 3. اقسام غيبت ( صغري – كبري ) 4. از پس پرده غيبت 5. معناي خليفه 6. فلسفه و حكمت غيبت 7. انتظار
چکیده :
واژگان کلیدی :غیبت ، امام زمان (عج)، حکمت ، فلسفه ، امام غایب، قائم ، فرج
آيا امام زمان (ع) در دوران غيبت ياران و همراهاني دارد؟
براي روشنتر شدن اين موضوع، ابتدا به برخي از اين روايت و سخنان اشاره ميکنيم و در ادامه نيز به بررسي طبقات مختلف ياران آن حضرت ميپردازيم.
نامه ي اعمال ما مي رود پيش امام زمان ـ سلام الله عليه ـ هفته اي دو دفعه، به حسب روايت. من مي ترسم که ماي که ادعاي اين را داريم که تبع اين بزرگوار هستيم، شيعه ي اين بزرگوار هستيم، اگر نامه ي اعمال را ببيند ـ و مي بيند، تحت مراقبت خداست ـ نغوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر يک فرزندتان خلاف بکند، شما شرمنده ايد. اگر اين نوکر شما خلاف بکند، شما شرمنده ايد. در جامعه آدم شرمنده مي شود که پسرش اين کار را کرده يا نوکرش اين کار را کرده، يا اتباعش اين کار را کرده
صاحب الامر
منتظر رسيدن به محل ملاقات بودم و خيلي دوست داشتم بدانم اصلاً نام «مهدي موعود» از چه زماني و اول بار از زبان چه کسي مطرح شد. وقتي مي ديدم جمعي از مسلمانان (اهل سنّت را مي گويم ) نامي از او نمي برند و اظهار اشتياق و ارادتي به او نمي کنند با خودم مي گفتم شايد امام عسکري(ع) اين بحث را در مورد فرزندشان مطرح کرده اند و چون آن ها به امامت امام يازدهم ما معتقد نيستند نسبت به اين مسئله هم کم توجّه اند. به همين جهت اولين سؤالي که در اين جلسه مطرح کردم همين بود.
قيام حضرت مهدي (عج) درخشان ترين فصل زندگي ايشان است و اين لقب بيش تر در کلام معصومان ما استفاده شده است. (2)
امام مهدي (عج) در برابر وضعيت وحشتناک سياسي، اجتماعي و اقتصادي، قيام خواهد کرد و عليه ظالمان به پا خواهد خاست. ايشان در اين مدت، آماده انقلاب جهاني و مبارزه مسلحانه بوده، و هيشمه در حال انتظار براي قيام به سر مي برد. (3) امامان معصوم ما هم به اين موضوع اشاره کرده اند.
در روايت مفصلي که مفضل از امام ششم (ع) درباره حوادث پس از ظهور و اقدامات امام زمان (ع) نقل شده چنين آمده است:
... مفضل گفت: آقا : آيا جن و فرشتگان براي بشر آشکار مي گردند؟ فرمود:
« آري والله آشکار مي شوند و با آنها سخن مي گويند. مانند يک نفر آدمي که با بستگان خود سخن بگويد.»
عرض کردم: آقا! آيا فرشتگان و طايفه جن همه جا همراه قائم (ع) مي روند؟
فرمود: « آري والله. آنها در زمين هجرت واقع در کوفه و نجف فرود مي آيند و عدد ياران او در آن موقع چهل و شش هزار نفر فرشته و شش هزار جن است ( در روايت ديگر فرمود چهل و شش هزار هم از جن) خداوند قائم را پيروز مي گرداند... .(3) جنيان هم در انجام امور مختلف روزمره به ياري حضرت خواهند شتافت. هم در جنگ ها و نبردها که مهم ترين اين نبردها را مي توان نبرد با ابليس دانست که منجر به کشته شدن او به دست حضرت خواهد شد.»
پينوشتها:
1- سوره جن (72)، آيه 11-15.
2- ر.ک: سوره اعراف (7)، آيه 38؛ الرحمن(55)، آيه 56.
3- سوره جن(72)، آيه 4
تعداد صفحات : 2