loading...
غلامان ابالفضل(ع)
غلامان ابالفضل(ع) بازدید : 68 بهار 1391 نظرات (0)

مقدمه

بايد مسلمانان ، هشيار و بيدار باشند و فراموش نكنند و بدانند كه انگيزه غيبت آن حضرت چه بوده و فوائد آن چيست ؟
انتظار يعنى چه ؟
ياران خاص مهدى (علیه السلام) بايد داراى چه ويژگيهايى و شرايطى باشند؟
امكانات دنياى اسلام بسيار وسيع است و با به كارگيرى صحيح آن مى توان به حكومت جهانى رسيد.
براى تحقق چنين طرحى نياز به برنامه ريزى جامع و جهاد و مبارزه خستگى ناپذير و پى گير و هشيارى است .
هدف ، مشخص است نه كور، بنابراين ، اين گامها به سوى روشنايى برداشته مى شود.
توجه به اماكن مقدسه و شهرهاى با اهميت و صدور انقلاب به اين سرزمينها و بالاخره آمادگى فرهنگى و اقتصادى و رزمى و تشكيل ارتشهاى ميليونى و راه اندازى نهضتهاى جهانى در همه سرزمينها همچون صدر اسلام ، كه هر فرد مسلمان يك سرباز جانباز حكومت اسلامى باشد.
اتحاد و برادرى و رعايت حقوق همديگر مسلمانان در تمام زمينه ها، با توجه به اينكه توحيد و نفى شرك مطلق و همچنين تقوى و پاكى و خلوص ‍ در اين امور كه سنگ اول اين ساختمان عظيم را تشكيل مى دهد بايد از مهمترين برنامه ها باشد.
علماى اخلاق مى گويند:
مراحل تكامل ، چهار پايه دارد: 1- كشف و شناخت 2- استخراج و عمل 3- فردسازى 4- جامعه سازى .
به راستى كه درست گفته اند، اگر اين مراحل به طور صحيح طى شود، آن وقت است كه ما در مسير انتظار هستيم .
خلاصه و جمع بندى كتاب در يك كلمه ، آمادگى و تلاش پى گير در تمام ابعاد اسلامى است ، توجه به تاريخ اسلام و معانى آيات قرآن و روايات معصومين عليه السلام ما را در اين جهت كمك بسزايى مى كند، چنانكه گفتيم : مهمترين هدف امام قائم (علیه السلام) پس از ظهور، تهذيب و تكميل نفوس ‍ است كه در پرتو آن ساير امتيازات نيز به دست خواهد آمد.
غلامان ابالفضل(ع) بازدید : 58 بهار 1391 نظرات (0)

الگو پذيري
 

وقتي معرفت به امام و جلوه هاي زيباي رفتاري آن بزرگوار به دست آمد سخن از پيروي و الگو گرفتن از آن مظهر کمالات به ميان مي آيد.پيامبر اکرم فرمود:«خوشابه حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالي که پيش از دوران قيام ، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان اعلام بيزاري کرده باشد آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من نزد من هستند.(5)به راستي آن کس که در تقوا،عبادت ،ساده زيستي ،سخاوت ،صبر و همه فضائل اخلاقي دنباله رو امام و مراد خويش است چه رتبه بلندي نزد آن رهبر الهي خواهد داشت و آنگاه که به حضور مقدسش باريابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟!
آيا جز اين است که منتظري که در طلب زيباترين پديده عالم است خود را به خوبي ها مي آرايد و از زشتي ها و رذائل اخلاقي دور مي کند و در مسير انتظار همواره مراقب افکار واعمال خويش است ؟وگرنه افتادن به دام بدي ها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زيادتر خواهد کرد و اين حقيقتي است که در بيان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است :«هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهاي ايشان که به ما مي رسد. اعمالي که خوشايند نيست واز شيعيان انتظار نداريم.(6)
غلامان ابالفضل(ع) بازدید : 80 بهار 1391 نظرات (0)

سلمان پيش از آنكه اسلام را بپذيرد و مسلمان شود، نام ديگري داشت. مشهور آن است كه نام وي روزبه بوده، چنان‏كه شيخ صدوق مي‏گويد: «نام سلمان، روزبه بود». در روايتي نقل شده است كه پيامبر اكرم(ص) پس از اسلام آوردن روزبه، او را در آغوش گرفت و سلمان ناميد.

1. سلمان فارسي پيش از اسلام
 

زادگاه
 

جِي، از روستاهاي نزديك اصفهان، محلّ تولد يكي از شخصيت‏هاي بزرگ و تاريخي اسلام است. شخصيتي كه با تحقيق و جست‏وجوي فراوان، مكتب حيات‏بخش اسلام را دريافت و با نيت پاك، آن را پذيرفت و به حضرت محمّد(ص) ايمان آورد. او همچون ستاره‏اي در آسمان دانش، معرفت و تقواي الهي درخشيد و سرآمد همگان شد. وي با فروتني، از رسول اكرم(ص) پيروي كرد و از محضر ايشان بهره‏هاي فراوان برد، به‏گونه‏اي كه پيامبر در وصف بزرگي و عظمت روح او فرمود: «او از ما اهل‏بيت است».
سلمان فارسي با روحي وارسته و پاك و قلبي سرشار از يقين و ايمان، همواره همراه و شاگرد رسول اكرم(ص) بود. وي در معرفي خود به عبدالله بن عباس مي‏گويد: «من مردي فارسي (ايراني) از اهالي روستايي به نام جِي در اصفهان هستم».1 برخي نيز او را از اهالي رامهرمز2 يا شيراز3 دانسته‏اند، ولي با توجه به فراواني و اهميت منابعي كه سلمان را اهل جي اصفهان معرفي كرده‏اند،4 مي‏توان گفت وي در جي متولد شده و اهل آنجاست. ياقوت حموي، تاريخ‏نگار و جغرافي‏دان بزرگ قرن ششم نيز مي‏گويد: «سلمان بلافاصله پس از فتح اصفهان توسط سپاه اسلام، به آنجا مي‏رود و مدتي در جي مي‏ماند و در آنجا مسجدي مي‏سازد كه تا اين روزگار (حموي) بر جاي است»5. در كتاب‏هاي تاريخي به تاريخ ولادت سلمان فارسي اشاره‏اي نشده است و تنها با توجه به طول عمر وي كه از 250 تا 350 6سال نقل شده است، مي‏توان نشانه‏هايي به دست آورد.
غلامان ابالفضل(ع) بازدید : 63 بهار 1391 نظرات (1)

معلم مانند پيامبر است. معلم‌ها مي‌گويند چه كارهايي خوب است تا ما آن را ياد بگيريم و انجام بدهيم و چه كارهايي بد است تا آن را انجام ندهيم.
يكي از كارهاي خوبي كه معلم‌ها به ما ياد دادند، ايثار و گذشت و فداكاري است. آنها از كربلا و عاشورا، از جنگ و رزمندگان گفتند. آنها از حسين فهميده گفتند كه با بستن نارنجك جانش را براي ميهنش فدا كرد و از پتروس فداكار گفتند، پسركي كه انگشتش را از شب تا صبح، در سوراخ سد فرو كرد تا شهر را از سيلابي عظيم و ويرانگر نجات دهد. با اين داستان‌ها، ما ايثار و فداكاري مي‌آموختيم. وقتي هم كه حادثه‌اي پيش مي‌‌‌امد كه به قهرماني فداكار و ايثارگر نياز داشت، اين معلم‌ها بودند كه قهرمان ايثارگر داستان‌ها شدند. براي آشنايي بيشتر شما به معرفي چند تن از آموزگاران فداكار مي‌پردازيم:
در روستاي بيجار معلم بودم. مثل هر روز به مدرسه مي‌رفتم. آن روز هيجدهم بهمن بود. هوا سرد و توفاني بود. باد به شدت مي‌وزيد. بخاري كلاس را روشن كردم، اما ناگهان بخاري آتش گرفت و هر لحظه شعله‌هاي آن بيشتر مي‌شد. بچه‌هاي كلاس را كه ترسيده بودند، يكي يكي بيرون فرستادم. صورتم و دستانم مي‌سوخت. بايد خودم بيرون مي‌رفتم. ديگر كسي در كلاس نمانده بود، اما ناگهان بر اثر وزش باد، در كلاس بسته شد. در از داخل كلاس دستگيره نداشت. هر چه سعي كردم در را باز كنم، نشد. من داخل كلاس، در ميان شعله‌‌هاي آتش گير افتاده بودم. ناگهان نگاهم به پنجره كلاس افتاد. به آن سو رفتم. مي‌خواستم از پنجره بيرون بروم، اما همه بدنم سوخته بود. همه جاي بدنم درد مي‌كرد. نتوانستم. تا آن‌كه ماشين آتش‌نشاني و آمبولانس از راه رسيد. سال‌ها از آن روز مي‌گذرد. همه دانش‌آموزانم نجات يافتند. رئيس جمهور آن موقع، آقاي سيد محمد خاتمي، به من «مدال لياقت» دادند.

غلامان ابالفضل(ع) بازدید : 66 بهار 1391 نظرات (0)

تأملي درباره دانشجوي مسلماندوران دانشجويي را مي توان از منظره هاي گوناگون ديد، امتداد يادگيري دوران مدرسه، فصل جديد جواني، مقدمه ورود به جامعه، زمينه يافتن شغل، تجربه هاي فعاليت دانشجويي و ...اما دانشجو اولاً «دانش»«جو»است.پس فصل مميز او دغدغه کسب دانش است، اما امروزه، اين مسئله اصلي دانشجوي ما نيست و دانشجويي بيش و پيش از آنکه دل مشغولي دانش مندي و دانش ورزي داشته باشد سکوي حرکت به سمت شغل، کسب درآمد و شان اجتماعي است.آيا اينها کاستي دانشگاه ماست يا کاستي استادان؟ يا شايد اصلاً اين و نقيصه نيست!
«دانشگاه مبدا همه تحولات است»، (1)«مقدرات اين مملکت، دست اين دانشگاهي هاست»،(2)«دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت يک ملت است.از دانشگاه بايد سرنوشت يک ملت تعيين بشود.دانشگاه خوب يک ملت را سعادتمند مي کند»(3)و «دانشگاه که راس امور هست و تقديرات يک کشوري، مقدرات يک کشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت کنند که روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».«اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دست مان رفته است»، «دانشگاه است که امور کشور را اداره مي کند و دانشگاه است که نسل هاي آينده و حاضر را تربيت مي کند و اگر چنان چه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاي شرق و غرب باشد، کشور در اختيار آنهاست».(4)دانشگاه شکل دهنده حال و آينده کشور و تأمين کننده مهم ترين زيرساخت توسعه کشور(نيروي انساني )است.(5)

تعداد صفحات : 22

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا شما وظیفه منتظر ظهور را میدانید.....؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 108
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 52
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 199
  • بازدید سال : 1,394
  • بازدید کلی : 18,405
  • کدهای اختصاصی
    تماس با ما Flash banner maker online

    Get Flash Code